شعرهایی رو که نیمی فارسی و نیمی عربی هستن دوست دارم، به خصوص اونایی که از آیات قرآن هم استفاده کردن. برام خیلی جالبه هماهنگ بودن وزن یک عبارت عربی با مصرع فارسی تو شعر. دیشب داشتم یه کتاب رو نگاه میکردم، بر خوردم به یه مطلبی از «مهدی اخوان ثالث» با عنوان «آیات موزونْ افتاده ی قرآن کریم». توی این مطلب به چند تا قطعه شعر اشاره کرده بودن که به نظرم جالب و خوندنی اومد، تقدیم به شما:
تو نیک و بد خود، هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب؟
و من یتق الله یجعل له
و یرزقْه من حیث لایحتسب
(حافظ)1
***
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
لَمعَ البرقُ مِن الطورِ و آنَستُ به
فلَعلّی لک آتٍ بِشِهابٍ قبس
(حافظ)2
***
بی آب مانده مصنعش، بی بار مانده مرتعش
در قاعهای بلقعش، خیل شیاطین رازجل
سهمش چو سهم هاویه، صد بیم در هر زاویه
اَعجاز نخلٍ خاویه، دیوار بامش را مثل
کرده به ماءٍ مُنهَمِر، ویران عزیز مقتدر
اِلّا بأمرٍ قد قُدِر، نتوان چنان کردن عمل
(لامعی جرجانی)3
***
مرا شکیب نمی باشد، ای مسلمانان
ز روی خوب، لکم دینکم و لی دینی
(سعدی)4
__________
1 - سوره طلاق: 2 و 3:
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا، وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ
2 - سوره طه: 10 - نمل: 7 - قصص: 29
إِذْ رَأَى نارًا فَقالَ لِأَهْلِهِ امْکُثوا إِنی آنَسْتُ نارًا لَّعَلی آتیکُم مِّنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النّارِ هُدًى
إِذْ قالَ موسَى لِأَهْلِهِ إِنّی آنَسْتُ نارًا سَآتیکُم مِّنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتیکُم بِشِهابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلونَ
فَلَمّا قَضَى موسَى الْأَجَلَ وَسارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جانِبِ الطّورِ نارًا قالَ لِأَهْلِهِ امْکُثوا إِنّی آنَسْتُ نارًا لَّعَلّی آتیکُم مِّنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلونَ
3 - القارعة: 9 - الحاقة: 7 - القمر: 11 - القمر: 12
فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ
سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَثَمانِیَةَ أَیّامٍ حُسومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فیها صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُّنْهَمِرٍ
وَفَجَّرْنا الْأَرْضَ عُیونًا فَالْتَقَى الْماءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
4 - کافرون: 6
لَکُمْ دینُکُمْ وَلِیَ دینِ